loading...

جنبش ِواژه ی زیستـــ

بازدید : 0
جمعه 18 ارديبهشت 1404 زمان : 14:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جنبش ِواژه ی زیستـــ

دیشب وقتی دختر کوچکم مدام گریه و لجبازی می‌کرد و به هیچ صراطی مستقیم نبود ،وقتی هر پیشنهادی به او می‌دادیم و قبول نمی‌کرد و فقط گریه می‌کرد تصمیم گرفتم صبر کنم و همچنان مهربان باشم . عصبانیتم را قورت دادم هی نازش را کشیدم . سعی کردم بخندانم او را و با او بازی کنم .طول کشید ، اما در نهایت صبرم جواب داد و دخترکم خندید و آرام گرفت . صبح که از خواب بیدار شدم داشتم به این فکر می‌کردم که این مهربانی و دوست داشتن بدون خشم شاید بتواند روی شلوغ‌های کلاس هم تاثیر بگذارد . شاید باید آن قدر مهربان باشم که ناراحتی من برای بچه‌ها غیر عادی شود و از ناراحتیم ناراحت شوند . یک سال است که مثل سال‌های قبل رنج کشیدم . هر روز با سردرد مدرسه را به سمت خانه ترک کردم و با خودم گفتم عجب اشتباهی کردم معلم شدم . هر روز نگران تنبیه‌ها و محرومیت‌ها از زنگ ورزش و نگاه‌های تند به دانش آموزان خاطی بودم . که این‌ها بچه اند و نمی‌فهمند اما من روزی باید به خدا برای تک تک اخم‌هایم پاسخ بدهم . چند روز پیش بود که به همسرم گفتم دیگر تمام شد می‌خواهم استعفا بدهم چون دارم دنیا و آخرتم را نابود می‌کنم . چون نمی‌توانم با وجود کلاس بی نظم و بی ادبی‌ها آرام باشم. فردا روز میلاد امام مهربانیست . و من صبح بیدار شدم وقتی به یاد مهربانی دیشبم در حق کودک کوچکم بودم . یادم آمد ابتدای سال تحصیلی عهد کردم که به بهترین شکل معلمی‌کنم و فکر کنم در محضر آقا امام رضا جان هستم ، من که دوست داشتم خادمش باشم اینطور خادمی‌کنم . من این عهد را بستم اما مهربان نبودم اما زود عصبانی می‌شدم و این در حالی بود که امیرالمومنین فرموده بودند : با خشم ، تربیت ممکن نیست . بعد ایتا را باز کرده بودم و مطالب یکی از کانال‌هایی که دنبال می‌کردم را خواندم :

🕊امروز فکر کنیم یک چوپ پَر داریم
و به نرمی‌و لطافت همین پَرها قرار حرف بزنیم..

از مهربانی از تذکر دادن از توصیه کردن و خدمت به خانواده.
🕊چرا چوب پَر؟
چون مثل دستور خدا قرار لیّن باشیم. خصوصا دراین ایام نورانی✔️

پس هممون خادمُ الله باشیم یعنی دنبال چیزی باشم که خودِ خدا دوست داره ...
امروز روزِ خادمیِ امام رضاست، و ما در حرمی‌به وسعت دلهای عاشق، در خونه‌های ظاهری وباطنی سهمِ حضور داریم،
،🏠اگر خادم خانه ام هستم با روی گشاده ،وتک تک کارهام بانیت الهی❤️

🌱حرم امام رضا (علیه السلام ) فقط یک مکان در مشهد نیست؛ بلکه دل هر انسانی که عاشق امامه، یه «حرم» می‌شه.

خادمی‌فقط به معنی خدمت درحرم نیست بلکه باید دل‌مون رو هم برای خدمت آماده کنیم،نیتهامون رو پاک کنیم،
و حتی اگر در حرم نیستیم، با عمل و نیت‌مون خادم اقا باشیم...

🕊🪶باچوپ پَر نرمی‌ولطافت درکلام مثل خادمهای حرم که مهمون‌ها رو با پَر راهنمایی میکنند
✨وبه نیت خادمی‌امام رضا کارهامون روانجام بدیم.
الهی که بتونیم بهترین باشیم✨

و این نوشته ،انگار تایید حرف‌های در سر من بود.
و باز هم رافت امام رئوفم با کسی که می‌خواست خادمش باشد .

بازدید : 2
دوشنبه 21 بهمن 1403 زمان : 10:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جنبش ِواژه ی زیستـــ

یکی از چالش‌هایی که تو زندگی مشترک با همسرم داشتم، بحث کارهای خونه بود. تو عرف ما از اونجایی که کار خونه و نگهداری از بچه وظیفه‌ی خانوما ست احتمالا باید من خجالت زده بشم اگه بگم گاهی ظرفای غذا نشسته میموند، لباسای شسته شده دیر میرفت سرجای اصلی، شام و ناهار دیر حاضر میشد و...
قبلا اینجور مواقع همسرم شاکی میشدن و منو متهم میکردن، خلاصه ما بارها سر این مسائل با هم صحبت کردیم، من قول میدادم که از روز بعد شرایط بهتر بشه ولی نمیشد، بعد از مدتی قرار بر این شد که هر شب سه چهار ساعت با هم همکاری داشته باشیم، به این صورت که همسرم تو این مدت بچه رو نگه دارن تا من به کارهای خونه و امور شخصیم برسم یا تو انجام کارها کمکم کنن. بعد از عملی کردن این برنامه، تو همین زمان، هم خونه مرتب میشد وهم غذا آماده میشد ، تحت تاثیر این همکاری چقدر حال دوتامون خوب شد و چقدر صمیمیت بینمون بالا رفت. حالا وقتی دخترم میخواد بغلش کنم یا باهاش بازی کنم فکرم آزاده، نه در بند ظرف‌های توی سینک. البته که مشارکت در کارهای منزل، توبعضی از کشورها یا بعضی از خانواده‌های ایرانی فرهنگه، اما عموما مرد ایرانی میونه‌‌‌ای با همکاریِ داخل خونه یا حتی انجام کارهای خودش مثل اتو کردن لباس‌هاش نداره. در حالی که از نظر دین ما، انجام امور منزل لطفِ خانومه نه وظیفه ش.

افکار به ارث رسیده‌ی قدیمی‌و مردسالار باعث میشه فشار رو خانوم زیاد باشه، حالا اگه خانوم شاغل هم باشه که دیگه بدتر، هم باید مثل یه مرد سرکار بره، هم به تربیت و نگهداری از بچه‌ها برسه، هم به پختن و شستن و مرتب کردن. درحالی که به گفته‌ی امام علی ع زن ریحانه ست نه خدمتکار و پیشکار.

خلاصه این که آقایون محترم، لطفا همکاری داشته باشید، اگه بخاطر موقعیت شغلی نمی‌تونید، حداقل سطح توقعتون رو پایین بیارید و سطح قدردانیتون رو بالا ببرید.

این روزا حال بهتری دارم که حتی اگه کارهای انجام نشده داشته باشم، همسرم با مهربونی ازم تشکر می‌کنن و طوری قربون صدقه م میرن که انگار کامل ترین زن دنیام، احساس کافی بودن دارم، احساس ناکافی و بی کفایت بودن حس بدیه، لطفا این احساسو به مادری که استراحت و خواب و رسیدگی به علایق زندگیش بخاطر بچه ش به هم ریخته منتقل نکنید.

بازدید : 4
دوشنبه 21 بهمن 1403 زمان : 10:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جنبش ِواژه ی زیستـــ

دیروز که رفیق همسرم ناگهانی و بدون مشکل قبلی جلوی چشمش سکته کرد و مرد، دیدم چقدر راحت میشه هر چیزی که هر روز براش تلاش میکنی رو بذاری و بری، دیروز که همسرم با گریه از سختی لحظه‌ی جون دادنش و برگشتن چشماش گفت دیدم که دست ما نیست، به زور هم که شده می‌برنمون، دیروز که از خوش و بش و شوخی دو ساعت قبل از سکته ش گفت، دیدم که مرگ بی خبر میرسه. دیروز وقتی میخندید، نمی‌دونست فردا این لحظه یه عده قراره جنازه ش رو تشییع کنن.

+ ممنون میشم شادی روحش فاتحه‌‌‌ای بفرستید.

بازدید : 2
دوشنبه 21 بهمن 1403 زمان : 10:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جنبش ِواژه ی زیستـــ

نیمه شب 25 شعبان هست. نشستم و کتاب کهکشان نیستی رو می‌خونم. در جایی از کتاب آیت الله قاضی توصیه می‌کنن که اگر دنیا و آخرت می‌خوای نماز شب بخون. ثواب نماز شب خوندن رو سرچ می‌کنم. همزمان که سرچ می‌کنم یاد چند شب پیش می‌افتم. وقتایی که دلم میخواد حرف خاص خدا به خودمو بشنوم استخاره می‌کنم. به خدا گفته بودم دلم میخواد رشد کنم ولی از هر جا شروع می‌کنم همون اول راه کم میارم، تو بهم بگو اینبار از کجا شروع کنم. قدم اول من کجاست؟ استخاره کردم، آیه‌‌‌ای که اومد درباره‌ی پاک کردن مال از حرام بود. پیش خودم گفتم مال ما که حلاله، ما که خدایی نکرده از جای اشتباه روزی کسب نمی‌کنیم. بار دوم استخاره کردم؛ باز هم در رابطه با مال حرام اومد. بار سوم هم همینطور. بار چهارم هم درباره‌ی ربا. در حالی که ناراحت و نگران بودم یاد وام‌های بانکیمون افتادم. برای خونه خریدن وام‌های زیادی گرفته بودیم؛ همه با سود و با خوابوندن پول توی حساب. حکمش رو سرچ کردم و حرام بود. امشب که داشتم ثواب نماز شب رو سرچ می‌کردم ناخودآگاه یاد اون شب افتاده بودم. تو همین فکر‌ها بودم که چشمم به نظری که پایین مطلب بود افتاد و اشک توی چشمام جمع شد. کسی که اسمش ناشناس بود انگار برای همون لحظه‌ی من اون کامنتو گذاشته بود:" نماز شب با ترک گناه انجام بدید. وام‌هایی که سود دارند سودش از نظر مبارک امام خمینی و آیت الله بهجت حرامه."

این همه گناه، چرا بدون مقدمه رفته بود سراغ سود‌های بانکی. انگار داشت به من یادآوری می‌کرد.

با این همه نمیدونم چیکار کنم. نه توان صاف کردن این وام‌هارو داریم نه حتی اگه می‌داشتیم هم بعید میدونم همسرم راضی به انجام این کار بشه . حالا فرضا وام‌های خودمون تسویه بشه، خونه‌ی اقوام و پدرو مادرهامون چیکار کنیم؟ اون‌ها هم از این وام‌ها دارن. یعنی چیزی سر سفره شون نخوریم؟ اونقدر خودم گناهکارم که حتی جرئت نظر دادن در این باره ندارم. اونقدر خودم از جاهای مختلف دینم کم میذارم که اگه چنین چیزی رو بخوام به دیگران گوشزد کنم حق دارن اشتباهات خودم رو بهم یادآور بشن. خدایا خودت کمکم کن، نذار شرمندت باشم.

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 1
  • بازدید سال : 129
  • بازدید کلی : 158
  • کدهای اختصاصی