دیروز که رفیق همسرم ناگهانی و بدون مشکل قبلی جلوی چشمش سکته کرد و مرد، دیدم چقدر راحت میشه هر چیزی که هر روز براش تلاش میکنی رو بذاری و بری، دیروز که همسرم با گریه از سختی لحظهی جون دادنش و برگشتن چشماش گفت دیدم که دست ما نیست، به زور هم که شده میبرنمون، دیروز که از خوش و بش و شوخی دو ساعت قبل از سکته ش گفت، دیدم که مرگ بی خبر میرسه. دیروز وقتی میخندید، نمیدونست فردا این لحظه یه عده قراره جنازه ش رو تشییع کنن.
+ ممنون میشم شادی روحش فاتحهای بفرستید.